مهر (در پهلوی Mihr، در اوستا Mithra-، در فارسی باستان Mithra-/Mitra-، در هندی باستان Mitra-) از ایزدان کهن هند و ایرانی است. نام این ایزد ممکن است از ریشۀ mi- «استوار کردن» و یا mei- «داد و ستد کردن» باشد[1]. نام او در اوستایی به معنی «پیمان»[2] و در هندی باستان به معنی «پیمان» و «دوستی» است[3] و چنانکه از نام او پیداست، پیش از هر چیز، ایزد پشتیبان و پاسدارندۀ پیمان است و در انجام این خویشکاری، ایزد جنگاور و دلیری است با جنگ­ابزارهای بسیار، که راستگویان و پیمان شناسان را یاری می­کند و مهر دروجان (=دروغ­گویان و پیمان­شکنان) را در هم می‏شکند. مهر همچنین با مفهوم دادگری نیز مرتبط است و در داوری انجامین بر روان ِ درگذشتگان، بر سر پل «چینوَد»[4] شرکت دارد.
در اوستای گاهانی که سروده‏های زردشت است از او نام برده نمی‏شود اما در اوستای نو اهمیت کهن و پیش زردشتی خود را باز می‏یابد و به اندازۀ هرمزد شایستۀ ستایش است و فرهمندترینِ ایزدان خوانده می‏شود و و یشت دهم اوستا، به نام «مهر یشت»، در توصیف و ستایش اوست.
مهر بیش از هر ایزدی با خورشید همراه است و پس از غروب خورشید، پاسدار و نگهبان آسمان شب است. در سراسر ادبیات زردشتی، پر بسامدترین لقبی که برای او آمده، «دارای چراگاه­های فراخ» است[5] و جشنهای مهرگان، که در روز شانزدهم ماه مهر بر گزار می‏شده و پس از نوروز، بزرگترین جشن ایرانیان پس از اسلام بوده و نیز آیین شب چله (یلدا) با آیین‏های مربوط به مهر در ارتباط است[6].
 
مهر پیش اوستایی
کهن ترین متنی که در آن از این ایزد کهن آریایی نام برده شده است، پیمان­نامۀ میان  پادشاه «هیتیت»ها[7] و «میتانی»ها[8]، مربوط به 1380پ.م، است که در آن از دو ایزد «میتره ورونه»[9] نام برده شده و از ایشان پایداری این پیمان خواسته شده است[10].
در ریگ ودا، کهن­ترین سرودهای دینی هندیان، نیز نام «میتره»[11] همراه با نام «ورونه»[12]، که نام او در منابع ایرانی نیامده، و به صورت ترکیب «میترا-ورونا»[13]  آمده است. ایجاد تمایز میان ویژگی­های فردی و خویشکاری­های این دو، در اساطیر هند باستان، بسیار دشوار است اما ویژگی ایشان، با آنچه از مهر ایرانی می‏دانیم، همخوانی دارد؛ میترا-ورونا، که بر گردونه­ای درخشان سوارند و در مانشگاهی[14] زرین، هزار-ستون  و هزار-در ساکن­اند، فروانروایان گیهان­اند و پاسدار «رته» (در ودایی Rta- در اوستایی Asha-، نظم و اخلاق گیهانی[15]) اند، از دانش بی­کران بهره­منداند و نظم را در جهان خدایان و آدمیان برقرار می‏کنند، چراکه «پیمان» و «سخن راست» بنیان سراسر زندگی سامان یافته در گیهان، دین و جامعه است و با استوار داشتن پیمان، مردمان پیوستگی یافته و دروغ شکست می‏خورد. از سوی دیگر آورنده و فرو ریزندۀ باران و پشتیبان و پاسدار ستایندگان خویش‏اند و خورشید که چشم ایشان است است ناظر بر سراسر جهان است[16].
 
مهر و اندیشۀ زردشت
در اوستای گاهانی که کهن­ترین بخش اوستا و سروده‏های زردشت است به نام ایزد مهر اشاره نشده است و گویا پرستش این ایزد جز آن بخشی از اندیشه‏های کهن ایرانی است که زردشت آن را کنار گذاشته و نکوهیده است و انجمن‏هایی که در آن ایزد مهر محوریت داشته در برابر زردشتی‏گری قرار داشته­اند[17]. اما این ایزد پس از زردشت و در اوستای نو جایگاه کهن خود را باز می‏یابد و هر چند آفریدۀ هرمزد خوانده می‏شود اما هرمزد او را به اندازۀ خود شایسته ستایش و پرستش قرار داده است[18] و مهر را که سرور همۀ سرزمین­هاست، فرهمندترین در میانِ همۀ ایزدان مینوی[19] (=فرامادی) و پاسدار و پایندۀ پیشروی همۀ گیهان قرار داده است[20] و برای او نشستگاهی بر البرز درخشان ساخته که در آن نه شب هست، نه تاریکی، نه باد سرد و گرم و نه بیماریِ مرگ آور و مهر از بلندای آن همۀ جهان مادی را می‏نگرد و می‏پاید[21] و به عنوان ایزد پاسدارنده و نگهبانِ پیمان و جنگاور نیرومندی که یاور راستگویان و پیمان شناسان و زنندۀ مهردروجان است، بسیار ستوده و نامی است.
 
مهر و پیمان
مهردورجی(=دروغ گویی و پیمان شکنی) در اندیشه زردشتی، از نکوهیده­ترین گناهان[22] و جدایی­افکن میان مردمان[23] و نابودگر سرزمین است و چه با هم-کیشان و چه با دروندان (=پیروان دروغ، کافران) باید راستگو و پیمان­شناس بود[24]  و کسی که مهر دروجی کند، چه با پارسایان و چه با دروندان، روان او را در دوزخ با مار شیبا[25] و تیر و سنگ و کلوخ خرد می‏کنند[26]. دروغ گفتن، به ویژه سوگند دروغ خوردن گناه بزرگی است و چون کسی سوگند دروغ خورد، مانند آن است که از زردشت و از اوستا و زند بیزار باشد[27] و چون در شهری داور دروغگو گمارند، از مهر دروجی که آن داور کند باران کم بارد و شیر گاوان بکاهد، درمانبخشی کم شود و فزرند در شکم مادر بیشتر تباه شود[28].
چنانکه از نام او نیز پیداست، مهر پیش و بیش از هر چیز ایزدی است که پاسدار و پایندۀ پیمان و دشمن پیمان‏شکن و دروغ‏گو و دوست و یاور راست‏گو و پیمان‏شناس است. او اداره‏کننده آشتی و ستیز سرزمین­هاست[29] و در تاریکی‏ها، پاسبانی نافریفتنی و همیشه بیدار است که همه چیز را می‏داند و هیچ‏کس نمی‏تواند بدو دروغ گوید[30] زیرا با ده‏هزار چشم و هزار گوشی که هرمزد بدو بخشیده، از برج دیدبانی خویش، پیمان شکنان را می‏نگرد[31] ده هزار چشم و هزار گوشی که دیده­بانان و آگاهی‏های مهر[32] و یا ایزدان همراه مهر تفسیر شده‏اند که آنچه را باید دید و شنید، به او گوشزد می‏کنند[33].
مهر در کشور پیمانداری می‏کند[34] و همۀ پیمان ها را می‏پاید، پیمان میان دو کشور، پیمان زناشویی و حتی پیمانی که میان هرمزد و اهریمن برای نبرد بسته شده است[35] و پاسدار ِکسانی است که دروغ نمی‏گویند[36] و چون بدو دروغ گفته نشود، از پریشانی و خطر برهاند[37]  و به وفاداران به پیمان، اسبان تیزرو می‏بخشد و «آذر»، پسر هرمزد، راه راست را به ایشان می‏نماید و فروهرِ[38] نیک و نیرومند ِاشونان(=پیروان راستی) به ایشان فرزندان آزاده می‏بخشد[39]. و نه نیزۀ نیک تیز شده و نه تیر دور-پر گزندی به پرستندگان و یاوران مهر نمی‏رساند و ایشان را در زندگانی مادی و مینوی در برابر مرگ و دیو خشم و سپاه دروندانِ سهمگین-درفش پاسداری می‏کند[40].
اما چون کسی، چه سالار خانه، چه شهریار و پادشاه، به مهر دروغ گوید، مهر خشمگین شده ایشان را و خانه و سرزمین ایشان را نابود می‏کند و <به روز نبرد> اسبان ایشان از فرمان سوار سرتافته و پیش نروند و نیزه هایی که می‏افکنند پس آید[41] گرزهای نیک-چرخش و سنگ‏های فلاخن ایشان گزندی نرساند[42] و چون پژواک تازیانه و شیهه اسبان برخیزد و و تازیانه ها افراشته و تیرها افکنده شوند، آنان که فدیه شایسته ای به مهر پیشکش نکرده اند، زخم خورد و درخودپیچان بر زمین افتند[43] و مهر خان و مان رو به ویرانی این دروغ گویان و پیمان شکنان را ویران می‏کند، پیمان‏شکنانی که کشندۀ پارسایان‏اند و گاو اسیرِ دست ایشان با چشمان اشک بار گردونه‏شان را می‏کشد[44].
 
مهر و جنگاوری
آنجا که مهر به یاری پیمان‏شناسان، راست‏گویان و پرستندگان خود و در هم شکستن مهردروجان برمی‏خیزد، جنبۀ جنگاوری و دِلیری او نمودار می‏شود؛ او ایزدی نیرومند، پیروز و ستیزه جو است[45] او چابک ترینِ چابکان، وفادارترینِ وفاداران، نیرومندترین ِنیرومندان و جنگاورترینِ جنگاوران است[46]. چهره‏اش مانند ستارۀ «تیشتر» می‏درخشد و گردونه مینوی-ساختۀ ستاره-آراسته ش را چهار اسب تیز رو ِجاویدِ سپید ِهمگون، که خوراکشان مینوی (=فرامادی) و سم پیشینشان زرین و سم پسینشان سیمین است، می‏کشند[47] نیزه اش سیمین و زره اش زرین است و گرزی صد گره و صد تیغه در دست دارد، که مرد افکن و زورمندترین ِ جنگ-ابزارها است[48] و در گردونۀ اش هزار تیر نیک-ساختِ به پر کرکس نشاندۀ زرین-ناوک و هزار نیزۀ نیک-ساخت و تیز–تیغۀ  و  هزار تبر دوتیغۀ پولادین و هزار تیغ نیک-ساختِ دولبه و گرز زیبای آسان-گردش نهاده است[49].
مهرِ جنگ­آور و دِلیر در میدان جنگ، یاری گری سپاهی است که نخست، باورمندانه او را ستایش کند[50] پس جنگاوران <پیش از جنگ> بر یال اسبان خود خم شده و او را ستوده و از او زور برای یاران و تندرستی برای خود و از دوربینی هماوردان و نیروی پس راندن دشمنان را می‏خواهند[51].
 
 
مهر، داوری، دادگری و پایان جهان
در دورۀ میانه و متون پهلوی اشاره‏های روشنی از ارتباط مهر با پایان جهان و داوری آن جهانی دیده می‏شود؛ بنابر این متون مهر از جمله ایزدانی است که در پایان جهان، در زدن دیوان و دروجان انباز است[52] و خشم خونین-درفش را می‏زند[53]. او داور و دادگر خوانده شده[54] و از خویشکاری‏های او داوری جهانیان به راستی کردن است و به هرکس و هر چیز برسد، داد پدید آید[55] و از جمله ایزدانی است که با سرنوشت روان درگذشته و داوریِ بر سر پل چینود مرتبط است و گذر از آن را برای پارسایان آسان می‏کند[56] و به میانجی گری او و «سروش» و «رشن» روان درگذشتگان از پل چینود می‏گذرند و همراه با ایزد «اشتاد» پیروان راستی را از تنگنای این پل رهایی می‏بخشد[57].
 
مهر، شبانروز و خورشید
پیوستگی و همراهی ایزد مهر با خورشید در اندیشۀ زردشتی بسیار چشمگیر و برجسته است؛ او نخستین ایزدی­ای است که پیشاپیش خورشید، بر کوه البرز و چکادهای[58] زیبا و زرین-نقش کوه بر می‏آید و از آن جا، سرزمین‏های ایرانی (یا آریایی) را می‏نگرد[59]، تا نیمروز با خورشید همراه است و آفریدگان را می‏پاید[60] و در بسیاری متون زردشتی ایزد مهر و خورشید در کنار هم ستایش می‏شوند[61].
هرچند مهر با آسمان روز پیوستگی دارد، پیوند او نخست با آسمان شب و سرخی بامداد است. مهر در روز، پیشاپیش خورشید می‏راند و چون خورشید به روزن اندر رود (=غروب کند) مهر بلندای زمین را می‏پیماید و دو کران زمین گرد و پهن را پیموده و هرآنچه میان زمین آسمان است را می‏نگرد و شب-سالاری آفریدگان را از دیوان، دروجان و مهر دروجان می‏ستاند و مردمان و پیروان خود را می‏پاید[62]. و چون اهریمن و دیوان و دروجان، شب هنگام برای نابودی آفریدگان هرمزد بتازند، با ایشان کارزا کند[63].
پیوستگی ایزد مهر با خورشید در روزگار باستان چنان است که در برخی روایت‏های یونانی، از ایزد مهر به عنوان ایزد خورشید یاد شده است[64] و در دوره‏های بعد این نزدیکی تا مرز یگانگی پیش می‏رود، چنانکه در روزگار ساسانی خورشید، ممکن است مهر ایزد خواند شود[65] و یا نام مهر، در ترکیب «مهر و ماه» و در معنی «خورشید و ماه» به کار رود[66]. در دورۀ اسلامی این پیوستگی و نزدیکی تبدیل به یگانگی می‏شود، و مهر در معنی خورشید به کار می‏رود.
 
یاوران و همالان (=رقیبان)ِ مهر
ایزدان و مینوهای[67] یاور و همراه او «اشی»ِ[68]نیک، «پارندی»[69]ِ تیز-گردونه، «هام.وَرِتی»[70]ِ نیرومندِ مردانه، فَرّه[71] نیرومندِ کیانی، «ثواشه»[72]ِ پیروی قانونِ خود، «داموییش اوپَمَنه»[73]ِنیرومند، فروهرِ نیرومندِ اشَوَنان(=پیروان راستی) نیز «رشنو»(=رَشن)[74] و «سروشه»(=سروش)[75] هستند. گردونه اش را اشی نیک می‏راند و  «ورثرغنه»(=بهرام)[76]ِ اهوره-آفریده به پیکر گراز نر تیز-دندانی پیشاپیش او می‏تازد[77]. در سوی راست او رشنِ راست و در سوی چپ او ایزد بانوی «چیستا»ی[78] ِسپیدِ سپید-جامه[79] و به روایت دیگر در سوی راست او سروش و در سوی چپ او رشن می‏راند و گرداگرد او آب و گیاه و فروهر پرهیزگاران است[80].
مهر، خود از همکاران «شهریور» امشاسپند است[81] و نام او معمولا با نام رشن و سروش همراه است[82] و «انگره مینو»[83](=اهریمن)، دیو «خشم» و «بوشیانستا»[84] (=بوشاسپ)ِ دراز دست، که دیو زن تنبلی و پرخوابی است، از او بسیار می‏هراسند[85].
 
مهر در زمان هخامنشیان
هرچند در کتیبه‏های پادشاهان نخستین هخامنشی از ایزد مهر نامی برده نشده، بنابر شواهد بسیاری می‏دانیم که مهر از ایزدان بسیار مهم و ستوده در میان هخامنشیان بوده است. «هینتس» بر این باور است که کوروش و داریوش بزرگ باورمند به اندیشه‏های زردشتی بوده‏اند و اندیشه‏های کهن تر ایرانی، به ویژه پرستش مهر و «اناهید»[86] و نوشیدن «هوم»[87] را طرد کرده بودند اما از زمان خشایارشا به بعد سنت‏های کهن دوباره مرسوم شده­اند[88] چنانکه اردشیر دوم هخامنشی از ایزد مهر می‏خواهد تا او را پاسداری کند[89] و می‏گوید که کاخ خود را به یاری هرمزد، اناهید و مهر ساخته است[90] و اردشیر سوم هخام

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: